معنی سوج و ویج - جستجوی لغت در جدول جو
سوج و ویج
التماس و تضرع عجر و ناله
ادامه...
التماس و تضرع عجر و ناله
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر گیج و ویج
گیج و ویج
گیج و ویج
سرگشته، حیران، سرگردان، کالیوه، گیج و گنگ، هامی، گیج، آسمند، مستهام، کالیوه رنگ، خلاوه، آسیون، پکر، کالیو، واله
ادامه...
سَرگَشتِه، حِیران، سَرگَردان، کالیوِه، گیج و گُنگ، هامی، گیج، آسمَند، مُستَهام، کالیوِه رَنگ، خَلاوِه، آسیون، پَکَر، کالیوْ، والِهْ
فرهنگ فارسی عمید
گیج و ویج
(جُ)
دنگ و منگ. پریشان خاطر:
دلم از دست خوبان گیج و ویجه
مژه برهم زنم خونابه ریجه.
باباطاهر
ادامه...
دنگ و منگ. پریشان خاطر:
دلم از دست خوبان گیج و ویجه
مژه برهم زنم خونابه ریجه.
باباطاهر
لغت نامه دهخدا
تصویر گیج و ویج
گیج و ویج
پریشان حواس
ادامه...
پریشان حواس
فرهنگ لغت هوشیار